جده (فلسفه)"ملک" یا "جده" يكى از مقولات نهگانه عرضی بوده و هيأتى است حاصل براى جسم بسبب احاطه جسمى ديگر كه منتقل شود بانتقال جسم محاط. ۱ - لغتشناسی"جده" بکسر جیم و فتح دال در لغت مصدر ثلاثی مجرد از باب وجد یجد و به معنای یافتن است و "ملک"، بكسر ميم و سکون لام در لغت به معنای مالک شدن و مسلط شدن است. [۳]
ابن فارس، احمد بن فارس، مجمل اللغه، ج۴، ص۸۴۰.
۲ - اصطلاحشناسیمعنای "ملک" یا "جده" در نظر متقدمان متفاوت از نظر متاخران است. نظر متقدمان عبارت است از : "بودن چیزی است چیزی را" مانند علم، شجاعت، سلامتی، زیبایی، فرزند، مکان و امثال اینها برای شخصی. و اما از نظر متاخران هیاتی است که برای جسم به خاطر نسبت به پدیدهای دیگر که چسبیده یا محیط یا شامل آن جسم بوده و با انتقال آن جسم آن پدیده نیز منتقل گردد، حاصل میشود، مانند لباس پوشیدن، سلاح بر گرفتن، کفش پوشیدن و مانند اینها. بنابراین، در اصطلاح فلاسفه [۶]
صدرالمتالهین، محمد بن ابراهیم، الحکمة المتعالیه فی الاسفار الاربعه، ج۴، ص۲۲۲.
[۷]
شهابالدین سهروردی، یحیی بن حبش، المشارع و المطارحات، مجموعه مصنفات، ج۱، ص۲۷۷- ۲۷۶.
[۸]
ابنسینا، حسین بن عبدالله، الالهیات الشفاء، بحث مقولات عشر.
یکی از مقولات نسبی بوده و آن را چنین تعریف کردهاند:"حالتی که از احاطۀ یک شی ء بر شی ء دیگر حاصل میشود، به گونهای که احاطه کننده با انتقال احاطه شده منتقل میشود"مانند: احاطۀ لباس بر بدن که با جا به جا شدن بدن، لباس هم جابجا میشود. در حقیقت موضوع این مقوله، شیای است که مورد احاطه قرار گرفته است. مثلا: در انسانی که لباس بر تن دارد، انسان موضوع مقولۀ جده میباشد. ۳ - تقسیم اول جدههئیت حاصله از احاطۀ یک شی دیگر و به عبارتی جده به دو قسم است: ۱. جده کامل: در جایی گفته میشود که احاطۀ یک شی بر شی ء دیگر بطور کامل باشد و به عبارتی، شیای که مورد احاطه قرار گرفته شده است، بطور کامل مورد احاطه قرار گرفته باشد که در اینصورت حالتی که برای شی ء مورد احاطه بوجود آمده است جدۀ کامل نامیده میشود مانند: احاطۀ پوست حیوان بر حیوان که به طور کامل حیوان را در بر گرفته است. ۲. جده ناقص: در جایی است که احاطۀ یک شی ء بر شی ء دیگر بطور ناقص باشد. در این صورت حالتی که برای شی مورد احاطه قرار گرفته، حاصل میشود را جدۀ ناقص مینامند. مانند: احاطۀ کلاه بر سر یا احاطۀ پیراهن بر تن یا احاطۀ انگشتر برانگشت. ۴ - تقسیم دوم جدهاز آن جهت که شی ء مورد احاطه، مقتضای طبیعت شی باشد یا مقتضای طبیعتش نباشد، جده (اعم از کامل و ناقص) به دو قسم تقسیم میشود: الف. جده طبیعی: مقتضای طبیعت شی ء است. مانند: حالتی که از احاطۀ پوست حیوان بر حیوان، برای حیوان حاصل میشود. ب. جدۀ غیر طبیعی: مقتضای طبیعت شی ء نیست. مانند: حالتی که از احاطۀ لباس بر تن برای انسان حاصل میشود. ۵ - اقسام جده مقولیبا ضرب این دو قسم جده (طبیعی و غیرطبیعی) در دو قسم قبل (کامل و ناقص)، جمعا میتوان گفت چهار قسم جده مقولی وجود دارد : ۱. جده کامل طبیعی مانند : پوست انسان یا حیوان که هم طبیعی است و هم بر همه بدن احاطه دارد. ۲. جده کامل غیر طبیعی مانند : چادر زنان که هم بر تمام بدن آنها احاطه دارد و هم مقتضای طبیعتش نیست. ۳. جده ناقص طبیعی مانند : سم اسب ، که هم طبیعی است و از طرفی ناقص است و همه بدن را نپوشانده است. ۴. جده ناقص غیر طبیعی مانند : احاطه انگشتر بر دست یا احاطه کفش بر انسان، که هم غیر طبیعی است و هم همه بدن انسان را نپوشانده است. ۶ - دیدگاه برخی فلاسفهبرخی از فلاسفۀ معاصر، بر خلاف مشهور، "جده" را جزء مقولات نمیدانند بلکه آن را جزء معقولات ثانیه فلسفی و از مفاهیم عام انتزاعی میشمرند و معتقدند در جده و سایر مقولات نسبی، غیر از طرفین نسبت، امر عینی دیگری به نام نسبت خارجی وجود ندارد، چه رسد به اینکه در اثر نسبت، هئیت خاصی هم برای موضوع پدید آید. و صرف اتصاف اشیاء خارجی به اینگونه مفاهیم، دلیل وجود ما بازاء عینی برای آنها نیست، چنانکه امر در همۀ معقولات ثانیۀ فلسفی به همین منوال است. [۱۱]
مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، ج۲، ص۲۰۱- ۱۹۹.
۷ - معانی ملک و اقسام آنمعنای فوق از ملک، در حقیقت معنای مقولی آن است. اما ملک یک معنای غیرمقولی نیز دارد و تنها با ملک در بحث مقولات عشر، اشتراک لفظی دارند. این معنا فقط به معنای مالک شدن و دارا شدن است و به معنای لغوی «ملک» بیشتر شباهت دارد. تذکر این نکته نیز ضروری مینماید که ملک غیر مقولی که بیشتر در کتب لغت مورد بحث قرار میگیرد نیز، به دو قسم تقسیم میشود : ۱. ملک حقیقی مانند: نفس که مالک حقیقی قوای بدن است. ۲. ملک اعتباری مانند: اسب، که مالک اعتباری زین خود است. ۸ - مستندات مقالهدر تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • ابن فارس، احمد بن فارس، مجمل اللغه. • مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه. • طباطبایی، محمدحسین، نهایة الحکمه با تعلیفه استاد فیاضی. • ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب. • علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید. • خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس. • صدرالمتالهین، محمد بن ابراهیم، الحکمة المتعالیه فی الاسفار الاربعه. • شهابالدین سهروردی، یحیی بن حبش، المشارع و المطارحات. • مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه. ۹ - پانویس
۱۰ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «جده». پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «ملک»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۴/۲۵. |